دل نوشته

دل نوشته

...آسمان ، چشم آبی خداست ، نگران همیشۀ من و تو
دل نوشته

دل نوشته

...آسمان ، چشم آبی خداست ، نگران همیشۀ من و تو

دل نوشته



دلم گرفته از آدم هایی که میگن دوستت دارم ام معنیشو نمیدونن..


از آدم هایی که میخوان مال اونا باشی اما خودشون مال تو نیستن،


از اونایی که زیر بارون برات میمیرن،و وقتی آفتاب میشه، همه چی یادشون میره..


دور باش اما نزدیک..

من از نزدیک بودن های دور تو میترسم..


"دکتر شریعتی"

صدف و ساحل


مردی در کنار ساحل دورافتاده ای قدم می‌زد. مردی را در فاصله دور می بیند که مدام خم می‌شود و چیزی را از روی زمین بر می‌دارد و توی اقیانوس پرت می‌کند. نزدیک تر می شود، می‌بیند مردی بومی صدفهایی را که به ساحل می­افتد در آب می‌اندازد.
- صبح بخیر رفیق، خیلی دلم می­خواهد بدانم چه می­کنی؟
- این صدفها را در داخل اقیانوس می اندازم. الآن موقع مد دریاست و این صدف ها را به ساحل دریا آورده و اگر آنها را توی آب نیندازم از کمبود اکسیژن خواهند مرد.
- دوست من! حرف تو را می فهمم ولی در این ساحل هزاران صدف این شکلی وجود دارد. تو که نمی‌توانی آنها را به آب برگردانی خیلی زیاد هستند و تازه همین یک ساحل نیست. نمی بینی کار تو هیچ فرقی در اوضاع ایجاد نمی­کند؟
مرد بومی لبخندی زد و خم شد و دوباره صدفی برداشت و به داخل دریا انداخت و گفت: "برای این یکی اوضاع فرق کرد."

سخن بزرگان



انسان هیچ وقت بیشتر از آن موقع خود را گول نمی‌زند که خیال می‌کند دیگران را فریب داده است

درباره درخت، بر اساس میوه‌اش قضاوت کنید، نه بر اساس برگهایش
خداوند به هر پرنده‌ای دانه‌ای می‌دهد، ولی آن را داخل لانه‌اش نمی‌اندازد
آنقدر شکست خوردن را تجربه کنید تا راه شکست دادن را بیاموزید
هتر است دوباره سئوال کنی، تا اینکه یکبار راه را اشتباه بروی
کسی که در آفتاب زحمت کشیده، حق دارد در سایه استراحت کند

اگر هرروز راهت را عوض کنی، هرگز به مقصد نخواهی رسید
در اندیشه آنچه کرده ای مباش، در اندیشه آنچه نکرده ای باش
کاش در دنیا سه چیز وجود نداشت: دروغ . غرور . عشق !! انسان با غرور میتازد، با دروغ میبازد، با عشق میمیرد. (دکتر علی شریعتی)



بقیه در ادامه..


ادامه مطلب ...

پَ نه پَ 2



سوار تاکسیم میگم آقا نگه دارید، میگه پیاده میشی؟
پـَـَـ نــه پـَـَــــ میخوام باد لاستیکا رو چک کنم!


رفتم دم مغازه به یارو میگم قرص پشه داری؟ میگه واسه کشتنش میخوای؟
میگم پـَـَـ نــه پـَـَــــ برا سردردش میخوام!!! 


رفتم تو آپارتمان دارم گوشت قربونی بین همسایه ها پخش میکنم، یارو میپرسه نذریه؟
میگم پـَـَـ نــه پـَـَــــ با خود گوسفنده مشکل داشتیم کشتیمش!!! 


ادامه مطلب ...

حاضر جوابی برنارد شاو



روزی در یک میهمانی مرد خیلی چاقی سراغ برنارد شاو که بسیار لاغر بود رفت وگفت:آقای شاو وقتی من شما را می بینم فکر می کنم در 

اروپا قحطی افتاده است برنارد شاو هم سریع جواب میدهد : بله . من هم هر وقت شما را می بینم فکر می کنم عامل این قحطی شما 

هستید.

 

______________

 

روزی نویسنده جوانی از جرج برنارد شاو پرسید:شما برای چی می نویسید استاد؟ برنارد شاو جواب داد:برای یک لقمه نان

نویسنده جوان برآشفت که:متاسفم . برخلاف شما من برای فرهنگ مینویسم .

برنارد شاو گفت:عیبی نداره پسرم هر کدام از ما برای چیزی مینویسیم که نداریم..

نکته ی زیبا ی مدیریتی


میری خودکار بیک می‌خری ۱۰۰ تومن
ولی‌ لاک غلط ‌گیر ۸۰۰ تومن 
تو این زندگی‌ حتی رو کاغذ هم اشتباه کنی‌ برات گرون تموم می‌شه
پس دقت کن..

خدا..!!

با کراوات به دیدار خدا رفتم و شد
بر خلاف جهت اهل ریا رفتم و شد

ریش خود را ز ادب صاف نمودم با تیغ
همچنان آینه با صدق و صفا رفتم و شد

با بوی ادکلنی گشت معطر بدنم
عطر بر خود زدم و غالبه سا رفتم و شد

حمد را خواندم و آن مد"ولاالضالین"را
ننمودم ز ته حلق ادا رفتم و شد

یکلام از قاسم و جبار نگفتم سخنی
گفتم ای مایه هر مهر و وفا رفتم و شد

همچو موسی نه عصا داشتم و نه نعلین
سرخوش و بی خبر و بی سرو پا رفتم و شد

"لن ترانی"نشنیدم ز خداوند چو او
"ارنی" گفتم و او گفت "رثا" رفتم و شد

مدعی گفت چرا رفتی و چون رفتی و کی؟
من دلباخته بی چون و چرا رفتم وشد

تو تنت پیش خدا روز و شبان خم شد و راست
من خدا گفتم و او گفت بیا رفتم و شد

مسجد و دیر و خرابات به دادم نرسید
فارغ از کشمکش این دو سه تا رفتم و شد

خانقاهم فلک آبی بی سقف و ستون
پیر من آنکه مرا داد ندا رفتم و شد

گفتم ای دل به خدا هست خدا هادی تو
تا بدینسان شدم از خلق رها رفتم و شد

پَ نه پَ "سری جدید"


مسی که گل رو زد همه پریدن تو هوا و خوشحالی کردن
یه دفعه دوستم از خواب پریدو گفت چرا خوشحالین؟گل شد؟
گفتم
پَـــ نَ پــَـَـَـــ 
،خرمشهر آزاد شد

سگم رو بردم پیش دامپزشک، منشیش میگه سگتون مریضه؟میگم پـــَ نَ پـــَ خودم هاری گرفتم سگم گفت آشنا داره منو آورد اینجا معالجه کنه.

به دوستم زنگ زدم میگم ماشینم روشن نمیشه میگه استارت میزنی روشن نمیشه؟
میگم پَـــ نَ پَــــ وقتی ازش خواهش میکنم روشن نمیشه

کلاغه به روباهه میگه:گفتی آواز بخون که پنیر از دهنم بیافته؟
روباهه میگه
: پَـــ نَ پــَـَـَـــ 
می خواستم واسه آکادمی موسیقی گوگوش ازت تست بگیرم


دختره میگه اگه من برم خارج تو با یه دختر دیگه ای دوست میشی؟
پَـــ نَ پــَـَـَـــ 

میرم تو اتاقم خودمو حبس می کنم رو دیوارشم می نویسم: شاید این جمعه بیاید … شاید

شمع های ماشینم سوخته,رفتم تعمیرگاه…میپرسه عوضشون کنم؟
پَـــ نَ پــَـَـَـــ 

فوتشون کن تا صد سال زنده باشی

ازم میپرسه: اگه یه موقعیت بهتری برات جور شه منو ول میکنی؟
میگم:
پَـــ نَ پــَـَـَـــ 

لگد به بختم میزنم بات میمونم تا تو یه موقعیت بهتر برات جور شه منو بپیچونی



به دوستم میگم خودکارو بده میگه چیزی میخوای بنویسی؟
پـَـَـ نَ پـَـَــــ 

یه زیر شلواری براش گرفتم میخوام ببینم اندازشه یا نه

سر جلسه امتحان به دختره میگم سواله ۸ چی میشه؟میگه تقلب میخوای؟
میگم
پَـــ نَ پــَـَـَـــ 

میخوام ببینم سطح علمیت درچه حد با خانواده بیایم خواستگاریت




دوستم گفت هر وقت نا امید شدی برو کوهستان و داد بزن امیدی هست؟ جواب میاد هستـــ هستـــ هست ….. من هم رفتم کوهستـان و داد زدم امیدی هست؟

جواب اومد

همه چیز درباره ناهنجاری های جنسی...


سادیسم و ناهنجاریهای جنسی: نشانه ها و روشهای درمانی


سادیسم و ناهنجاری های جنسی معمولاً متاثر از عدم تعادل بین نیازهای جنسی و ارضای آنها و نیز افکاری بیمار گونه می باشد که به طرق مختلف در زندگی افراد نمایان و باعث ناهنجاریهای بسیاری در زندگی فردی و اجتماعی میگردد. شرایط محیطی و نبود آموزشهای صحیح باعث گسترش روز افزون افراد مبتلا به این عارضه شده است.

کسانی که از سادیسم و ناهنجاریهای جنسی رنج می بردند در زندگی خود انواع شکستها را تجربه میکنند و بدلیل داشتن افکاری پریشان که صرفاً آب و رنگی جنسی دارد به خود و جامعه ای که در آن حضور دارند صدمات جبران ناپذیری می زنند..
 


ادامه مطلب ...

الفبای زندگی ...!

الف: اشتیاق برای رسیدن به نهایت آرزوها

ب: بخشش برای تجلی روح و صیقل جسم

پ: پویایی برای پیوستن به خروش حیات

ت: تدبیر برای دیدن افق فرداها

ث: ثبات برای ایستادن در برابر باز دارنده ها

ج: جسارت برای ادامه زیستن

چ: چاره اندیشی برای یافتن راهی در گرداب اشتباه

ح: حق شناسی برای تزکیه نفس

خ: خودداری برای تمرین استقامت

د: دور اندیشی برای تحول تاریخ

‌ذ: ذکر گویی برای اخلاص عمل

ر: رضایت مندی برای احساس شعف

ز: زیرکی برای مغتنم شمردن دم ها

ژ: ژرف بینی برای شکافتن عمق درد ها

س: سخاوت برای گشایش کار ها

ش: شایستگی برای لبریز شدن در اوج

ص: صداقت برای بقای دوستی

ض: ضمانت برای پایبندی به عهد

ط: طاقت برای تحمل شکست

ظ: ظرافت برای دیدن حقیقت پوشیده در صدف

ع: عطوفت برای غنچه نشکفته باورها

غ: غیرت برای بقای انسانیت

ف: فداکاری برای قلب های درد مند

ق: قدر شناسی برای گفتن ناگفته های دل

ک: کرامت برای نگاهی از سر عشق

گ: گذشت برای پالایش احساس

ل: لیاقت برای تحقق امید ها

م: محبت برای نگاه معصوم یک کودک

ن: نکته بینی برای دیدن نادیده ها

و: واقع گرایی برای دستیابی به کنه هستی

ه: هدفمندی برای تبلور خواسته ها

ی: یک رنگی برای گریز از تجربه دردهای مشترک