دل نوشته

دل نوشته

...آسمان ، چشم آبی خداست ، نگران همیشۀ من و تو
دل نوشته

دل نوشته

...آسمان ، چشم آبی خداست ، نگران همیشۀ من و تو

...زن ها فرشته اند



: ﺯﻥ ﻫﺎ ﺍصلا ﭘﯿﭽﯿﺪﻩ نیستند!
ﻓﻘﻂ ﯾﻪ ﮐﻢ ﻣﺤﺒﺖ می خوان
یه کمی ﻋﺸﻖ
یه کمی ﭘﻮﻝ
ﯾﻪ ﮐﻤﯽ ﺗﻌﺮﯾﻒ
ﯾﻪ ﮐﻤﯽ ﺗﻔﺮﯾﺢ
ﯾﻪ ﮐﻤﯽ ﺧﺮﯾﺪ
ﯾﮏ ﻣﺎﺷﯿﻦ ﺗﺮجیحا ﺑﺎﻻﯼ یک ﻣﯿﻠﯿﺎﺭﺩ
دو ﺗﺎ ﺧﻮﻧﻪ ﺗﻮی زعفرانیه
ﯾﻪ ﻭﯾﻼﯼ ۵۰۰۰ ﻣﺘﺮﯼ ﺗﻮ ﺷﻤﺎﻝ
ﻭ ﭼﻨﺪ ﺗﺎ ﭼﯿﺰ ﺩﯾﮕﻪ ﮐﻪ ما ﻣﺮﺩها ﺳﺮ ﺩﺭ ﻧﻤﯿﺎﺭﻳم!


خنده بازار


ما یه مزیت خیلی خوبی که داریم اینه که


وقتی که به مامان و بابا تبدیل شدیم


سر زده رفتیم تو اتاق بچمون و دیدیم داره به صفحه دسکتاپ خیره میشه


یکی میکوبیم پس کلش


میگیم بیار بالا ببینم چی داشتی میدیدی؟؟!!



   ادامه مطلب ...

...آه خدای من



چند نفر در جمعی نشسته بودند.


یکی از آنها گفت : من پسری دارم که کشیش است. هرجا میرود او را "پدر" خطاب میکنند...

مرد دوم گفت : من پسری دارم که اُسقُف است. و وقتی جایی میرود به او میگویند " سرورم" ...

مرد سوم گفت " پسر من کاردینال است. و وقتی وارد جایی میشود م او را
"عالیجناب" صدا میکنند...



  ادامه مطلب ...

خنده بازار





الان که نه کولر روشنه نه بخاری بابام نمیدونه دقیقا چیکار باید بکنه تو خونه میره هواکش دستشویی رو

هی روشن خاموش میکنه..Tuzki Bunny Emoticon


  ادامه مطلب ...

خنده بازار



دیشب فال حافظ گرفتم حافظ فرمودند:
خوشا دختری که دوست پسرش توباشی!




ﯾﻪ ﻗﺎﻧﻮﻧﯽ ﻫﺴﺖ ﮐﻪ ﻫﯿﭽﮑﺲ ﺑﻪ ﺯﯾﺒﺎﯾﯽ ﻋﮑﺲ ﭘﺮﻭﻓﺎﯾﻠﺶ ﻧﺨﻮﺍﻫﺪ ﺑﻮﺩ ﻫﻤﺎﻧﻄﻮﺭﯼ ﮐﻪ ﻫﯿﭽﮑﺲ ﺑﻪ ﺯﺷﺘﯽ

ﻋﮑﺲ ﻛﺎﺭﺕ ملی ﻭ ﮔﻮﺍﻫﻴﻨﺎﻣﺶ ﻧﻴﺴﺖ 

  ادامه مطلب ...

خنده بازار


دخــــدره میگه اسمم میناست

اسم پروفایلش NA ZA NIN هستش

اسم ای دی فیسبوکش ایدا مهربانی

بعد ایمیلشو هم هست المیرا 68

سازمان سیا تو شناسایی این مشکل پیدا میکنه

انوقت تو جزییات زده از دروغ بیزارم !

 

ادامه مطلب ...

کمردرد ن ا م و س ی


یه روز صبح یه مریض به دکتر جراح مراجعه میکنه و از کمر درد شدید شکایت میکنه .
دکتره بعد از معاینه ازش میپرسه : خب، بگو ببینم واسه چی کمر درد گرفتی؟
مریض پاسخ میده: «من برای یک کلوپ شبانه کار میکنم. امروز صبح زودتر به خونه ام رفتم و وقتی وارد آپارتمانم شدم، یه صداهایی از اتاق خواب شنیدم! وقتی وارد اتاق شدم، فهمیدم که یکی با همسرم بوده!!
دربالکن هم باز بود. من سریع دویدم طرف بالکن، ولی کسی را اونجا ندیدم. وقتی پایین را نگاه کردم،
یه مرد را دیدم که میدوید و در همان حال داشت لباس میپوشید.
»

...
  
ادامه مطلب ...

پیرمرد عوضی :)


در یک غروب جمعه ، پیرمردی مو سپـید ، در حالی که دختر جوان و زیبایی بازو به بازویش او را همراهی می کرد وارد یک جواهر فروشی شد و به جواهرفروش گفت: "برای دوست دخترم یک انگشتر مخصوص می خواهم."

مرد جواهرفروش به اطرافش نگاهی انداخت ، و انگشتر فوق العاده ایی که ارزش آن چهل هزار دلار بود را به پیرمرد و دختر جوان نشان داد.چشمان دختر جوان برقی زد و تمام بدنش از شدت هیجان به لرزه افتاد.پیرمرد در حال دیدن انگشتر به مرد جواهرفروش گفت: خب ، ما این رو برمی داریم.

جواهرفروش با احترام پرسید که : پول اون رو چطور پرداخت می کنید؟

 

ادامه مطلب ...

طنز امروز

http://s2.picofile.com/file/7930649993/923115_483852115021996_716093087_n.jpg

این دخترایی که می گن ما هرگز ازدواج نمی کنیم همون هایی هستن که سر سفره شام قهر می کردن نیم ساعت بعدش تو آشپزخونه شیش برابر می خوردن!
امروز تو صف نونوایی بودم که یه دفعه نونوا گفت کی سیر خورده؟
گفتم من
گفت بیا جلو نونتو بدم برو سریع!
تا حالا اینجوری تخریب شخصیتی نشده بودم!

دوستای عزیزی که می رین باشگاه،
تو رو خدا رو همه قسمت های بدنتون متناسب کار کنین
بعضیا بالاتنشون اندازه گودزیلاست پاها عین ملخ مزرعه!

 
ادامه مطلب ...

خنده بازار

http://s1.picofile.com/file/7927832040/vanessa_anne_hudgens_1920x1200_2818.jpg

یکی ﺍﺯ ﻫﻤﮑﻼﺳﯽ ﻫﺎﯼ ﺩﻭﺭﻩ ﺩﺑﺴﺘﺎﻥ ﺭﻭ ﺩﻡ ﺩﺍﻧﺸﮕﺎﻩ ﺩﯾﺪﻡ،ﺩﺍﺷﺘﯿﻢ ﮔﭗ ﻣیﺯﺩﯾﻢ ﮐﻪ ﺩﻭﺗﺎ ﺩﺧﺘﺮ ﮐﻪ ﺍﺯﺷﻮﻥ ﺑﺪﻡ ﻣﯿﻮﻣﺪ
ﺍﺯ ﺩﺭ ﺩﺍﻧﺸﮕﺎﻩ ﺍﻭﻣﺪﻥ ﺑﯿﺮﻭﻥ.ﮔﻔﺘﻢ:ﺍﻩ ﺑﺎﺯ ﺍﯾﻦ….ﺁﻣﺪ!ﮔﻔﺖ:ﺍﻭﻥ ﺧﻮﺍﻫﺮﻣﻪ!ﺳﺮﯾﻊ ﮔﻔﺘﻢ:ﻧﻪ!ﺍﻭﻥ ﯾﮑﯽ! ﮔﻔت:ﺍﻭﻧﻢ ﺯﻧﻤﻪ!!!
شما یادتون میاد:
از اول راهنمایی تا سال آخر دبیرستان مدیر هی میومد دم کلاس میگفت شما بی نظم ترین کلاس این مدرسه اید؟؟؟

بقیه در ادامه...
 
ادامه مطلب ...