: ﺯﻥ ﻫﺎ ﺍصلا ﭘﯿﭽﯿﺪﻩ نیستند!
ﻓﻘﻂ ﯾﻪ ﮐﻢ ﻣﺤﺒﺖ می خوان
یه کمی ﻋﺸﻖ
یه کمی ﭘﻮﻝ
ﯾﻪ ﮐﻤﯽ ﺗﻌﺮﯾﻒ
ﯾﻪ ﮐﻤﯽ ﺗﻔﺮﯾﺢ
ﯾﻪ ﮐﻤﯽ ﺧﺮﯾﺪ
ﯾﮏ ﻣﺎﺷﯿﻦ ﺗﺮجیحا ﺑﺎﻻﯼ یک ﻣﯿﻠﯿﺎﺭﺩ
دو ﺗﺎ ﺧﻮﻧﻪ ﺗﻮی زعفرانیه
ﯾﻪ ﻭﯾﻼﯼ ۵۰۰۰ ﻣﺘﺮﯼ ﺗﻮ ﺷﻤﺎﻝ
ﻭ ﭼﻨﺪ ﺗﺎ ﭼﯿﺰ ﺩﯾﮕﻪ ﮐﻪ ما ﻣﺮﺩها ﺳﺮ ﺩﺭ ﻧﻤﯿﺎﺭﻳم!
ما یه مزیت خیلی خوبی که داریم اینه که
وقتی که به مامان و بابا تبدیل شدیم
سر زده رفتیم تو اتاق بچمون و دیدیم داره به صفحه دسکتاپ خیره میشه
یکی میکوبیم پس کلش
میگیم بیار بالا ببینم چی داشتی میدیدی؟؟!!
چند نفر در جمعی نشسته بودند.
یکی از آنها گفت : من پسری دارم که کشیش است. هرجا میرود او را "پدر" خطاب میکنند...
مرد دوم گفت : من پسری دارم که اُسقُف است. و وقتی جایی میرود به او میگویند " سرورم" ...
مرد سوم گفت " پسر من کاردینال است. و وقتی وارد جایی میشود م او را "عالیجناب" صدا میکنند...
الان که نه کولر روشنه نه بخاری بابام نمیدونه دقیقا چیکار باید بکنه تو خونه میره هواکش دستشویی رو
هی روشن خاموش میکنه..
دیشب فال حافظ گرفتم حافظ فرمودند:
خوشا دختری که دوست پسرش توباشی!
ﯾﻪ ﻗﺎﻧﻮﻧﯽ ﻫﺴﺖ ﮐﻪ ﻫﯿﭽﮑﺲ ﺑﻪ ﺯﯾﺒﺎﯾﯽ ﻋﮑﺲ ﭘﺮﻭﻓﺎﯾﻠﺶ ﻧﺨﻮﺍﻫﺪ ﺑﻮﺩ ﻫﻤﺎﻧﻄﻮﺭﯼ ﮐﻪ ﻫﯿﭽﮑﺲ ﺑﻪ ﺯﺷﺘﯽ
ﻋﮑﺲ ﻛﺎﺭﺕ ملی ﻭ ﮔﻮﺍﻫﻴﻨﺎﻣﺶ ﻧﻴﺴﺖ
دخــــدره میگه اسمم میناست
اسم پروفایلش NA ZA NIN هستش
اسم ای دی فیسبوکش ایدا مهربانی
بعد ایمیلشو هم هست المیرا 68
سازمان سیا تو شناسایی این مشکل پیدا میکنه
انوقت تو جزییات زده از دروغ بیزارم !
ادامه مطلب ...
در یک غروب جمعه ، پیرمردی مو سپـید ، در حالی که دختر جوان و زیبایی بازو به بازویش او را همراهی می کرد وارد یک جواهر فروشی شد و به جواهرفروش گفت: "برای دوست دخترم یک انگشتر مخصوص می خواهم."
مرد جواهرفروش به اطرافش نگاهی انداخت ، و انگشتر فوق العاده ایی که ارزش آن چهل هزار دلار بود را به پیرمرد و دختر جوان نشان داد.چشمان دختر جوان برقی زد و تمام بدنش از شدت هیجان به لرزه افتاد.پیرمرد در حال دیدن انگشتر به مرد جواهرفروش گفت: خب ، ما این رو برمی داریم.
جواهرفروش با احترام پرسید که : پول اون رو چطور پرداخت می کنید؟
ادامه مطلب ...