دل نوشته

دل نوشته

...آسمان ، چشم آبی خداست ، نگران همیشۀ من و تو
دل نوشته

دل نوشته

...آسمان ، چشم آبی خداست ، نگران همیشۀ من و تو

جمله امروز


همه ی عمر دمی بود و نمیدانستیم
حسرت رد شدن ثانیه های کوچک


فرصت مغتنمی بود و نمیدانستیم
تشنه لب، عمر بسر رفت و به قول سهراب


آب در یک قدمی بود و نمیدانستیم!..
آخر پاییز شده ، همه دم می زنند از شمردن جوجه ها !!


روی تختت امشب ،
بشمار ، تعداد دل هایی را که به دست آوردی ...


بشمار ،تعداد لبخند هایی که بر لب دوستانت نشاندی ...
بشمار ، تعداد اشک هایی که از سر شوق و غم ریختی ...


فصل زردی بود ، تو چقدر سبز بودی ؟!
جوجه ها را بعدا با هم میشماریم

نظرات 3 + ارسال نظر
مهسا چهارشنبه 29 آذر‌ماه سال 1391 ساعت 12:17 ب.ظ

سراپا اگر زرد و پژمرده ایم
ولى دل به پائیز نسپرده ایم
چو گلدان خالى لب پنجره
پر از خاطرات ترک خورده ایم..
هویجوری

گاه سکوت معجزه میکند
و تو می آموزی که همیشه، بودن در فریاد نیست..
***
زیبا بود..

هنگامه چهارشنبه 29 آذر‌ماه سال 1391 ساعت 01:56 ب.ظ http://hengameharjomand.blogsky.com

اول بگم وای چه لبهای خمشلی داره

حیف که پسره

پسر به این ماهی...
قربونش برم..

شقایق سه‌شنبه 5 دی‌ماه سال 1391 ساعت 05:45 ب.ظ http://hiichestan.blogfa.com

سلام
مطلب زیبایی بود

سلام...ممنون..لطف دارید..

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد